ت معلم در دهه 1930بود(هرمن[34]، 1995 به نقل از سراید،2007).تاثیر پارادایم اثبات گرایی  بر پژوهش های تربیتی در طول دهه اول بعد از جنگ جهانی دوم نیز ادامه یافت. اواخر دهه 1950 و اوائل دهه 1960،پژوهشگران تربیتی به طور نمونه ویژگیهای فردی معلمان و روش های تدریس را با شاخص های کارآمدی تدریس در دامنه بزرگی از مطالعات کمی مقایسه می کردند.نکته مهم و مورد تاکید دیگر در این دوره از  پژوهش ها، پیش بینی موفقیت معلمان بود(برگم و همکاران[35]،1997؛کانلی و کلندینین،1999).در این دوره اعتقاد راسخ به توانایی پژوهش در پیش بینی و اشاره به روابط تصادفی و مشروط در تدریس وجود داشت.

در اوائل دهه 70 تغییری شگرف در حوزه پژوهش درباره معلمان پدید آمد و به جای  پژوهش های تجربی و رفتاری درباره مفاهیم یادگیری و تدریس ، برفرهنگ،موقعیت[36]،روابط،مشارکت و مداخله در پژوهشهای تربیتی تاکید می شد. .این تغییر دیدگاه ناشی از آگاهی روزافزون پژوهشگران از محدودیت دانش آنها درباره تفکر معلمان بود.علاوه بر این برخی پژوهشگران ،در باره سودمندی مطالعه رفتار معلمان, تردید هایی کردند.بدینگونه, چرخش از راهبردهای رفتاری به تاکید بر تجارب خود معلمان ،صلاحیت ها و شایستگی هاو فهم معلمان ، راه را برای روش های تفسیری و کیفی باز کرد(برگم و دیگران،1997).

2-2-2 تفکر معلمی و معلم در زمینه[37]

در دهه 1970 بر نگرش معلمان درباره کار و شرایط کاریشان  تاکید شد که در راستای اجتماعی کردن و فرهنگی شدن معلمان در  مدارس بود(برگم و دیگران،1997).علایق پژوهشگران نسبت به فهم و ادراکات معلم از تدریس و یادگیری خود افزایش یافت و در اواخر دهه 80 با سنتی که “تفکر معلمان “نام گرفت به اوج خود رسید. در این سنت کانون توجه بر این نکته بود که چگونه تفکرات و تأملات معلمان بر اعمال و اقدامات آنها تاثیر می گذارد(زایخنر،1993).همچنین بر موضوعاتی چون تأملات معلم،عمل معلم و دانش معلم تاکید گردید.این افزایش توجه و علاقه باعث شد تا پژوهشهای گسترده و متنوعی درباره کلاس درس معلم و در زمینه تصورات و ادراکات معلمان از شرایط کاری،روابط و زندگی روزمره در مدرسه انجام شود(برگم و دیگران،1997).

در طول دهه های هشتاد و نود مطالعات متعددی درباره زندگی حرفه ای معلمان و چگونگی تاثیر پذیرفتن آن از اصلاحات آموزشی ،روابط با دانش آموزان،موضوع درس و شرایط کاری انجام شد.این مطالعات به این حقیقت اشاره داشتند که تدریس معلمان علاوه بر تفکرات و تأملات آنان به عوامل موقعیتی نیز بستگی دارد.تاکید سنت “تفکرمعلمان “بر تجارب زیسته خود معلمان ،صلاحیت ها،فهم و ادراکات،روابط و زمینه، پژوهش های مربوط به معلمان را هویت شخصی تر و فردی تر بخشید؛آغاز حرکتی نو « از معلم به عنوان عمل [38] به معلم به عنوان شخص[39] »(گودسون[40]،1997،ص 147).

تاکید بر معلم به عنوان “یک شخص” ،دال بر اعتقاد پژوهشگران تعلیم و تربیت به روایت معلمان درباره “چیستی معلمی[41]“بود و منجر به درک بهتر تدریس ، تربیت معلم و بهبود وضعیت آن شد(بیدل،گود و گودسون1997[42]). از آن پس, پژوهشگران از روایت های معلمان دستیابی به فهم  معلمان،برای فهم تصورات و تجارب تدریس  آنها ااستفاده کردند(گودموندسدوتیر[43]،2001).

2-2-3 چرخش روایی[44]” در پژوهش درباره معلم و تدریس

برونر[45](1986)پژوهش روایی را برای م

ادامه مطلب

سایت های دیگر :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...